کربلایی محمد طهرانی نقل می کند که:
در نزدیکی منزل ما زن بد کاره ای بود که هر شب تا نیمه در این بزم و آن بزم مشغول به عی.اشی و فساد بود و این گونه عمر را می گذراند. اما یک صفت بسیار عجیب داشت که باعث حیرت همگان شده بود. ویژگی مهمش این بود که نیمه های شب که از ع.ش.رتکده به خانه بر می گشت غسلی می کرد و سجاده ای می انداخت ودو رکعت نماز میخواند. وقتی از او می پرسیدند این کارت چه معنا و مفهومی دارد؟ پاسخ می داد: این راه آشتی با خداوند است.
این کار را برای آن می کنم که اگر روزی خواستم با او آشتی کنم روی برگشت داشته باشم.
پس از مدتی یکی از بازا ریها عاشق او شد و او را با خود به مکه برد و همان جا توبه اش دادو آن زن تبدیل به یکی از عابده های دوران شد.
روزی رسول خدا(ص)از جبرییل علیه السلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟
فرمود :بله . یکی از آنجاهایی که فرشتگان می خندند زمانی است که زن بی حجابی و بد حجابی می میرد وبستگان او را در قبر می گذارند وروی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود.فرشتگان می خندند و می گویند:تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحــ.ریک می کرد وبه گناه می انداخت پدر و برادر و شو هرش غیــ.رت نشان ندادند) و اورا نپوشاندند.) ولی اکنون که مرده است و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند.
خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، اینچنین روایت می کند:
يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدی صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود
در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت.
مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.
وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم.
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.
همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه ای بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوری. ما براي اين چادر داريم مي رويم... چادرم در مشتش بود،كه شهيد شد.از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم.
منبع: جهان نیوز، یکشنبه 13/12/91
چيزي در بدن کم سپاس از تز از چشم نيست !
خواسته اش را پاسخ ندهيد . که شما را از ياد خدا باز ميدارد .
امام علي (ع)
اين مطلب رو هم خودم تايپ کردم و هيچ منبعي نداره پس کپي لطفا با ذکر منبع باشه .
واسه خوندن مقرارت برين ادامه
مطلبي که براتون گذاشتم همشو خودم تايپ کردم و هيچ منبعي نداره پس لطفا وقتي کپي مي کنيد منبع رو ذکر کنيد .
براي خوندن مطلب امروز برين ادامه
ســــــــــــــــــــــــــــلام
من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
یه سوال ازتون دارم ..........................
نمی دونم شما هایی که میان تو وب چرا نظر نمی زارین
باشه . حالا که اینطور شد تا نظرات این پست به 10 تا نرسه من آپ نمی کنم
خدا حافظـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
این داستانو بخونین . خیلی جالبه
نظـــــــــر فرامـــــــــــــوش نشـــــــــــــه
دم غروب بود . از دانشگاه بر مي گشت . ماشينها کنارش توقف مي کردند. پسرها متلک مي گفتند . ناراحت بود چشمش به گلدسته هاي هاي امامزاده مي افتد . به داخل امامزاده رفت باخدا راز و نياز کرد . گريه کرد .سبک شد . به راهش ادامه داد. کسي مزاحمش نشد. ديگر ماشيني توقف نمي کرد . ديگر متلکي در کار نبود. در دل گفت: خدايا ممنونم . ناگهان به خود آمد ديد که هنوز چادر زيباي امامزاده روي سرش بود. لبخند روي صو رتش آمد.
سلام به چتر حجابی ها
روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد.او یک آکواریوم
ساخت و باقرار دادن یک دیوار شیشه ای در وسط آکواریوم
آن را به دو بخش تقسیم کرد . در یک بخش ماهی بزرگی
قرار داد و در بخش دیگر ماهی کوچکی که غذای مورد
علاقه ی ماهی بزرگتر بود .ماهی کوچک،تنها غذای ماهی
بزرگ بود .ودانشمند به او غذای دیگری نمی داد .اوبرای شکار
ماهی کوچک بارها و بارها به سویش حمله برد ولی هر بار
با دیوار نامرئی که وجود داشت برخورد می کرد . پس از
مدتی ،ماهی بزرگ از حمله به ماهی کوچک دست برداشت .
او باور کرده بود که رفتن به آن سوی آکواریوم و شکار
ماهی کوچک عمری محال و غیر ممکن است !!!
در پایان دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه
ماهی بزرگ را باز گذاشت ولی دیگر هیچ گاه ماهی بزرگ به
ماهی کوچک حمله نکرد و به آن سوی آکواریوم نیز نرفت !!!
می دانید چرا ؟
برای خواندن ادامه ی داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید
حجاب به معنای پوشیدن چادر نیست.بلکه به معنای پوشیدن سالم است . .::: مقام معظم رهبری :::. امیدوارم لحظات خوشی را در این وب سپری کنید .